به گزارش مشرق، مکرمی پور کارشناس مسائل بین الملل و امنیت ملی در کانال خود در ایتا یادداشتی از سبحان محمدی کارشناس مسائل روابط بینالملل با عنوان چرا رزمندگان فلسطینی حماس مجاب شدند که زمان کنونی؛ زمان آغاز عملیات " طوفان الاقصی " است را منتشر کرد:
ابتدا به این گزاره ها و تناقض های عصر حاضر توجه کنید:
- علیه اسرائیل چندین قطعنامه از ۱۹۴۸ تا ۲۰۱۶ صادر شده است از جمله دو قطعنامه های شورای امنیت ۲۴۲ و ۲۳۳۴ که هیچوقت اجرا نشد تنها به این دلیل که اسرائیل متحد غرب محسوب میشود.
- پیش نویس قطعنامه پیشنهادی روسیه برای آتش بس در فلسطین توسط نهاد باقی مانده از جنگ سرد یعنی شورای امنیت وتو میشود چون اسرائیل در مختصات جهان غرب و سیاستهای آن تعریف شده است. به عبارت دیگر و از نگاه جهان غرب، قطعنامه علیه روسیه در جنگ اوکراین آری اما علیه اسرائیل نه!
- سالهاست شعاری سر داده میشود که، نهاد های ورزشی و فرهنگی بین المللی سیاسی نیستند! اصلا ورزش و سیاست مثل خربزه و عسل در کنار یکدیگر جور در نمی آید! اما اگر پای کشوری غیر غربی در میان باشد و یا با هدف غربیها مغایر باشد چرا که نه! روسیه یا ایران یا ورزشکارانی که با نماینده اسرائیل روبه رو نمیشوند حذف خواهند شد ( در حالیکه طبق حقوق بین الملل هرکشور مستقلی حق دارد یک کشور یا دولت دیگری را به رسمیت بشناسد یا نشناسد).
-ایران یا چین حق ندارند در کنار متحدین و شرکای خود مثل روسیه باشند و این یعنی خطر برای امنیت بین الملل ولی ما ( غرب ) حق داریم ۴۴ میلیارد دلار پول و تسلیحات به اوکراین ( که بیشتر انها به خاطر عدم تمایل اوکراینی ها برای ادامه جنگ و دستیابی به پول، سر از بازار سیاه درمی آورد) یا ۳۸ میلیارد دلار به اسرائیل ( در زمان دولت اوباما و با معاونت بایدن) بدهیم.
- استفاده از بمب فسفری یا خوشه ای جنایت علیه بشریت محسوب میشود اما اگه علیه دشمنان ما ( غربیها) باشد ایرادی ندارد؛ در لیست موجود است!
- دفاع حماس از ساکنان زندان غزه بر اساس " اصل دفاع پیشگیرانه " مطابق با حقوق بین الملل نیست؛ ولی حمله اسرائیل به مناطق مسکونی آنهم با سلاح های ممنوعه قطعا مصداق دفاع پیشگیرانه است چون حقوق بین الملل و مفسرین آن مائیم (غربیها).
- روسیه حق ندارد در مقابل گسترش بی دلیل ناتو به شرق (که پیمانی منسوخ و متزلزل شده است) در مقابل مرزهاش اقدامی کند و این محکوم است اما آمریکا حق دارد هزاران کیلومتر دورتر ناو هواپیمابرش را جا به جا کند! آنهم نه برای دفاع از مرزهای آمریکا، بلکه برای دفاع از منافع آمریکا!
- چند وقت پیش جناب بورل، نماینده عالی اتحادیه اروپا اذعان کردند " اروپا به منزله یک باغ است و باقی جهان به مثابه یک جنگل" این یعنی حقوق بشر کذایی اروپایی فقط در این محدوده از باغ مؤثر است اما در جنگل تا اطلاع ثانوی از حقوق بشر بازی معذوریم!
چندین دهه است که برای تعریف دنیایی که رشته روابط بین الملل با آن درگیر است، در متون کلاسیک و حتی برخی منابع مدرن، ویژگی های مانند " زیست در جهان آنارشیک و دنیایی فاقد اقتدار مسلط مرکزی" نام برده شده است. به زبان ساده تر، این عبارات یعنی، مفروضات رشته روابط بین الملل شرایطی را در حوزه بین الملل تحلیل و تبیین میکند که برخلاف وضعیت داخلی کشورها که قانون و نظم مسلط و یک حکومت مرکزی مشخص موجود است، در سطح بین المللی، به اصطلاح یک دولت جهانی برای ایجاد نظم و عدالت و قانون وجود ندارد.
همین موضوع، کشورها را درگیر معمایی به نام " بقاء و امنیت " میکند واین معما هر سیستم حاکمیتی مستقلی را ملزم به اتخاذ سیاستها، اولویت ها و الزاماتی جهت دستیابی به امنیت حداکثری و رفع تهدیدات اولیه و آمادگی جهت تهدیدات ثانویه میکند! چیزی که در این بین سطح و کیفیت آن سیاست ها و اقدامات امنیتی را هم تعیین میکند میزان قدرت بالقوه، ظرفیتهای مادی و معنوی و منابع در اختیار آن کشور است؛ هر چه میزان این عناصر و مواردی از این دست بالاتر باشد قاعدتا آن کشور در سطح بهتری از امنیت به سر میبرد.
حال تصور کنید در گوشه ای از این جهان آنارشیک و نابرابر و جنگل گونه، سرزمینی وجود دارد که نه امنیت و منابع آن، بلکه موجودیت و هستی اش با وجود حق هویتی روشن و گواه سیاسی-اجتماعی تثبیت شده و مکتوب در تاریخ نادیده گرفته شده و برای دهه ها تحت بدترین شکل های تصفیه و تهدید و تصرف قرار گرفته است! فلسطین و ساکنان اش در پی نسل ها و دهه ها با این واقعیت تلخ آشنا شدند که هیچ منطق و سیستمی در این دنیای آنارشیک زده و به ظاهر توسعه یافته وجود ندارد که احقاق حق از دست رفته آنها را موجب شود.
حتی زمانیکه فلسطینیان برخلاف میل و آرمان شان و به دلیل تحلیل و درک اشتباه برخی رهبران و فرماندهان، حاضر به گفتگو و صلح و پذیرفتن دشمن در سرزمین مادری شان شدند ( مانند سیاست یاسر عرفات در پذیرفتن تئوری یک سرزمین دو دولت، پیمان اسلو و کمپ دیوید ۲)، باز هم مماشات با دشمن کمکی به جلوگیری از پیشروی اسرائیل در همان لکه های تیره و کوچک باقی مانده فلسطینی نشین بر روی نقشه نکرد! برای ساکنان بخش هایی از فلسطین و تجربه نسل ها تا به امروز این فرض به یقین تبدیل شده که " هیچ راهی جز گذار از مقاومت به اقدام پیش دستانه وجود ندارد " و باید تهدید و رعب به ذهن تصمیم گیرندگان صهیونیست منتقل شود! آنها به خوبی دریافتند که در فلسطین " حقیقت با خون ( کنایه از اراده و عمل) تضمین خواهد شد.
*بازنشر مطالب شبکههای اجتماعی به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان از فضای این شبکهها منتشر میشود.